بعد از عمل جراحى، هرلحظه که ایشان هم مشکل خاصى نداشتند چشمشان را روى هم مىگذاشتند و مىخوابیدند به نحوى که از این عالم جدا مىشدند. حتى پزشکان به این شک مىافتادند که نکند اثر داروهاى بیهوشى است که ایشان را به این صورت درمى آورد. اما زمانى که وقت نماز مىشد خودشان بیدار مىشدند. اصلا وقتى آن لحظه مىرسید چشم باز مىکردند مىگفتند: وقت نماز است؟ مىگفتم: بله. آقاى انصارى تشریف داشتند به ایشان کمک مىکردند، وضو مىگرفتند و نمازشان را مىخواندند.
براى ما درک آن مسائل عمیق معنوى مشکل بود چون ما در آن عالم امام نبودیم تا آن مرحله را درک کنیم.
غلامرضا باطنى از اعضاى تیم پزشکى